در این مقاله می‌خواهیم به این سوال جواب دهیم. قبل از اینکه به پاسخ سوال بپردازیم اول باید درمورد واژه‌ استراتژی صحبت کنیم.

واژه‌ی استراتژی یک واژه‌ جنگی است. یعنی از گذشته‌های دور و دنیای جنگ آمده است. اما امروز یک واژه‌ کاملاً آشنا در دنیای مدیریت و مفاهیم مدیریتی است. معمولاً تمام کسانی که به شکل‌های مختلف مطالعات یا تحصیلات مدیریتی دارند با این واژه برخوردهای زیادی دارند.

به دلیل عمق این واژه و به‌خاطر اهمیت بسیار جدی و مهمی که در کسب‌وکارهای مختلف می‌تواند داشته باشد کتاب‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی زیادی در زمینه‌ی استراتژی وجود دارد. طبیعتاً ما در این فرصت محدود نمی‌توانیم به شکل عمیق به واژه استراتژی بپردازیم. فقط می‌خواهیم اشاره‌ی کوچکی داشته باشیم برای کسانی که با مفاهیم استراتژی یا با استراژی کسب و کار آشنا هستند و پل ارتباطی بین مفاهیم ذهنی‌، دنیای اینترنت و کسب‌وکار اینترنتی آن‌ها باشیم.

استراتژی اگر احیاناً کسی هم با این مباحث آشنایی ندارد انگیزه‌ای برایش ایجاد شود تا مباحث استراتژی را به شکل جداگانه و در دوره‌ها، کتاب‌ها و مقالات مختلف دنبال کند. چراکه عملاً داشتن یک کسب‌وکار موفق بدون داشتن دید استراتژیک ممکن نیست. استراتژی در تعاریف علمی و آکادمی تعاریف مختلفی دارد. 

منظور از واژه استراتژی چیست؟

استراتژی از دید کاربردی یعنی آرایش منابع به شکلی که بتوانیم به اهداف‌مان برسیم و بر رقیبان خود مزیت و برتری پیدا کنیم. آرایش منابع یعنی اینکه ما برحسب این‌که شرایط بیرونی به چه شکل است، چه فرصت‌ها و چه تهدید‌هایی وجود دارد در نظر بگیریم که شرایط و اقتضاهای درونی ما به چه شکل است و چه قوت‌ها و نقاط ضعفی داریم و متناسب با مجموع این دو نگاه یعنی بیرون و درون تصمیم‌های درست را انتخاب کنیم به شکلی که بتوانیم در رقابت برتری پیدا کنیم یا دلیل برتری خودمان را همچنان حفظ کنیم و از آن (مزیت رقابتی) برای حفظ بقا، رشد و توسعه‌ی خودمان استفاده کنیم.

واقعیت این است که در دنیای اینترنت رقابت برای چیدن استراتژی کسب و کار بسیار جدی‌ است. بنابراین داشتن استراتژی و انتخاب بهینه آن کار خیلی مهمی است. استراتژی یعنی تمرکز پیدا کردن روی کارهای درست. یعنی اینکه ما انتخاب کنیم که چه کارهایی را می‌خواهیم انجام و چه کارهایی را نمی‌خواهیم انجام دهیم.

بعضی از اساتید استراتژی برای اینکه روی این مفهوم تاکید کنند گاهی وقت‌ها استراتژی را این‌طور تعریف می‌کنند: استراتژی یعنی چه کاری را نمی‌خواهیم انجام دهیم!

در دنیای اینترنت با این تعداد و تنوع کارهایی که می‌شود انجام داد، انتخاب و داشتن استراتژی خیلی مهم است. ما باید بدانیم که چه منابعی داریم و هر اندازه‌ که منابع ما وسیع و زیاد باشد به هرحال محدود است پس باید از آن‌ها به شکل بهینه استفاده کنیم و آرایش خوبی داشته باشیم تا بتوانیم از کارهایی که انجام می‌دهیم نتیجه‌ی خوبی بگیریم. اگر ما استراتژی درستی داشته باشیم می‌دانیم که چه کارهایی را نمی‌خواهیم انجام دهیم. بنابراین در اثر هر باد جدید، کشتی بیزینس ما به سمت‌ و سوی تازه نمی‌رود.استراتژی

منظور از استراتژی پیش‌رونده چیست؟

کسی که در ذهن‌اش استراتژی شکل گرفته باشد، به وقت و به جای درست تصمیم می‌گیرد تا در بازاری عقب‌نشینی کند. حتی استراتژی‌های درست هنگام عقب‌نشینی هم می‌توانند برای کسب‌وکار خیلی خیلی اهمیت داشته باشند.

گاهی وقت‌ها استراتژی پیش‌رونده داریم یعنی ما باید به بازار حمله کنیم و بازارهای جدید را بگیریم. بعضی وقت‌ها باید بازار خودمان را توسعه دهیم و اگر تا به حال فقط روی یک بخش مشخصی از بازار کار می‌کردیم حالا بخش‌های دیگر بازار را هم پوشش دهیم.

در مورد استراتژی مباحث بسیار زیادی وجود دارد مخصوصاً که استراتژی را با مباحث بازاریابی هم ترکیب می‌کنند و در نتیجه می‌تواند سهم بسیار مهمی در نحوه‌ مدیریت یک کسب‌وکار چه اینترنتی و چه غیراینترنتی داشته باشد. نکته‌ مهمی که ما باید بدانیم این است که استراتژی یعنی دید بلندمدت. برای این‌که به طور همزمان، هم جلوی پای‌مان و هم دوردست‌ را ببینیم.

مثالی در مورد کارایی استراتژی در کسب‌وکار

اگر بخواهیم برای اثر استراتژی در یک کسب‌وکار مثال بیاوریم شاید بد نباشد که به مایکروسافت توجه کنیم. همه‌ی ما می‌دانیم که مایکروسافت بزرگ‌ترین شرکت نرم‌افزاری دنیا است، سال‌ها است که عملاً بی‌رقیب است و به قدری خودش را بالاتر از رقبا برده است که کم‌تر احساس خطر می‌کند.

در حال‌حاضر عمر شرکت مایکروسافت حدود 37 یا 38 سال است اما در سال‌های اخیر و بعد از اینکه بیل‌گیتس؛ مؤسس مایکروسافت مدیریت آن را به شخص دیگری واگذار کرد مایکروسافت در تصمیم‌گیری استراتژیک خود، خطایی کرد!

اشتباه مایکروسافت این بود که به تغییرات بازار توجه نکرد و در این 3 سال اخیر چنان بازارهای تبلت و بازارهایی که به تلفن‌های هوشمند مربوط می‌شدند رشد پیدا کرد که مایکروسافت عملاً در این زمینه عقب افتاد. حتی ویندوز ۸ که سعی کرده بود در این زمینه این کاستی را جبران کند نتوانست با رقبای خوبی مثل اندروید و اپل رقابت کند.

بنابراین بعد از مدتی مایکروسافت متوجه شد که با وجود تمام عظمتی که دارد به دلیل این‌که توجهی به تغییرات بازار نداشته و استراتژی درستی برای انتخاب یا تغییر مسیر اتخاذ نکرده، هم اکنون با افت سهام‌ خود مواجه شده و مشکلاتی دارد که باید فوراً در برابر آن‌ها برخورد درست و مدبرانه‌ای از خود نشان دهد.

داشتن و نداشتن استراتژی در سرنوشت شرکت‌ها چه نقشی دارد؟

ما در سرنوشت شرکت‌های مختلف دنیا نمونه‌های بسیار زیادی داریم که نداشتن یا داشتن استراتژی خوب باعث شده است که یک شرکت خیلی موفق دچار شکست شود یا یک شرکت کوچک بتواند با استراتژی درست و اتخاذ راهکارهای مفید به موفقیت‌های خیلی بزرگی دست یابد. در زندگی تمام کسانی که کسب‌وکار موفق داشتند نقش استراتژی به شکلی کاملاً کلیدی قابل مشاهده و ردیابی است. فقط کافی است ببینید که در آن کسب‌وکار موفق صاحبان و تصمیم‌گیران چه کارهایی را برای انجام، انتخاب کردند و به چه کارهایی نه گفته‌اند.

این که ما در کسب‌وکارمان یا کسب‌وکار اینترنتی خود چه استراتژی‌ای داشته باشیم طبیعتاً هم به‌ کار ما، هم به شناختی که از بازار داریم، به توانایی‌ها و نقاط ضعف و قوت خودمان و حتی شرایط بازار برمی‌گردد.

پیشنهاد می‌کنم اگر راجع‌به استراتژی اطلاعات قبلی ندارید حتماً در این زمینه مطالعات بیشتری داشته باشید چراکه متاسفانه مفهوم این واژه بسیار وسیع است و تشریح کامل اهداف و رویکردهای آن در این مقاله نمی‌گنجد.

سطح استراتژی خود را نسبت به بخش‌های مختلف بازار تعیین کنید.

با هر ذهنیت و برداشتی که نسبت‌ به استراتژی دارید بعد از خواندن این مقاله راجع به استراتژی وب‌سایت‌تان بنویسید. به‌طور مثال ممکن است که در ابتدا استراتژی‌ شما این باشد که روی Niche Market کار کنید یعنی یک گوشه‌ مشخص بازار را در نظر بگیرید و صرفاً محصولات و خدمات‌تان را برای آن‌ها عرضه کنید و بعد از مدت مشخصی که تا اندازه‌ای معین، شاهد رشد خود بودید بتوانید بخش‌های دیگری از بازار را به بازار مشتریان خود اضافه کنید.

اینکه شما از قبل به اینکه چه کاری را می‌خواهید در آینده انجام دهید فکر کنید به شما کمک می‌کند تا آینده‌ی بهتری را برای خود و کسب‌وکارتان رقم زنید.

نکته‌ بسیار مهمی که باید به آن توجه کنید این است که حتماً سناریوهای مختلف را هم مدنظر داشته باشید. گاهی وقت‌ها شرایط بیرونی به شکلی که ما دوست داریم، پیش نمی‌رود. بنابراین باید حتی در برنامه‌ریزی استراتژیک مدل‌های مختلف داشته باشیم و بتوانیم در شرایط مختلف، اگر مسائل مختلفی پیش آمد مدیریت ریسک کنیم و در صورت نیاز سناریوی اول‌ را با سناریوی دوم عوض کنیم.

چیزی که برای ما خیلی مهم است این است که بدانیم کجا می‌خواهیم برویم و با یک نگاه و تفکر استراتژیک انتخاب کنیم که چه چیزهایی را می‌خواهیم و چه چیزهایی را نمی‌خواهیم و چطور قرار است که نسبت به رقبا برتر و متمایز باشیم.